شعر نو

ساخت وبلاگ
حمایت ، معرفی شعر نو با قرار دادن لوگو زیر در سایت و یا وبلاگ خود از شعر نو حمایت کنید. <a href="https://shereno.com/" target="_blank"><img src="https://shereno.com/shereno_logo.gif" border="0" alt="شعر نو" /></a> <a href="https://shereno.com/" target="_blank"><img src="https://shereno.com/slogo.gif" border="0" alt="شعر نو" /></a> برای وبلاگ شما با قرار دادن کد های زیر در سایت و یا وبلاگ خود برای هر بازدید کننده شما یک شعر نمایش داده میشود.<script src="https://shereno.com/random.php?op=java"></script> شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 21:03

(۱)- بغض میشه، کلمه میشه اما گره می‌خوره توی گلو!+ چی؟!- فکر میشه، بی‌خوابی میشه اما سر می‌خوره از قلم و نمی‌ریزه روی کاغذ!+ چی؟!- هر شعری که در کلمه جا نمیشه اما نگاه حریفش هست، هر حرفی که معیار نویسی و کتابی نمیشه ولی بیان عامه پسندش، ادیبانه‌‌ترین شکل زیبا نویسی هست!+ حالت خوبه؟- نه! از کجا فهمیدی؟!.(۲)- کتاب‌ها آدم رو عوض می‌کنند!+ اینقدرام که میگی قادر به اثر گذاری نیستن‌ها!- شاید اثر دونه دونه‌اشون به چشم نیاد، ولی وقتی در یک بازه زمانی کوتاه، تعداد زیادی کتاب می‌خوونی، انگار که وسط راه یه رشته تحصیلی جدید افتاده باشی!+ اما کتاب‌های غیر درسی برای سرگرمیه، وقت پر کن هست، حواست رو از روزمرگی پرت می‌کنند، آخرش مثل درسای دانشگاهی نمیشه!- زمان رو می‌بازی اگر کتاب غیر درسی رو فقط به قصد تفریح بخوونی یا کتابی رو انتخاب کنی که فقط بخوای ازش لذت ببری!+ چرا؟!- چون فرصت تغییر کردن و تجربه‌ی زندگی از نوع دیگه رو از خودت می‌گیری!.(۳)- نظرت راجع به جبر و اختیار میونه‌ی زندگی آدما چیه؟!- بیشتر به افزودنی‌هاش فکر می‌کنم، هر چیزی که دایره‌ی جبر یا اختیار رو بازتر یا بسته‌تر می‌کنه!- نرو به حاشیه! دیدگاه کلیت رو بگو، بیخود قصه رو نپیچون، اگه بهش فکر نکردی مجبور نیستی الان جواب بدی!- خب تو بگو، چطور می‌توونم به جبر و اختیار در میونه‌ی زندگی آدما نگاه کنم و بعد جزئی و ریز به ریز نگاهش نکنم؟!- ساده است، نظر کلیت رو بگو، توضیحش نده، یک تعریف خلاصه براش بگو!- بلد نیستم به جبر و اختیار، خارج از سلطه‌ی جبر و اختیار قراردادهای نوشته و نانوشته‌ی خانوادگی، عرفی و اجتماعی نگاه کنم!- یعنی چی؟!- مثلا تجسمم از جبر و اختیار در جهان اطرافم به جنسیت گره می‌خوره!- ربطی نداره، همه چی به نگرش خودت به زند شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 168 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 21:03

(۱)- خدا اون روز رو نیاره که آدم تو تنهایی خودش، تنها بشه!+ انیشتین جمله قشنگی داره، میگه زندگیت رو به هدف گره بزن، نه آدما تا احساس خوشبختی کنی!- ولی بی‌عشق، دنبال بزرگترین هدف‌های دنیا هم که بری از درون تهی شده‌ای!+ خیلی دنیا رو دخترونه نگاه می‌کنی، باید فارغ از جنسیت، قوی باشی، تو رو باید ببرم پیش دوستم، تا حرفاش رو بشنوی، یه بار بهم می‌گفت: بخاطر اینکه سالیان پیاپی در هزاره‌های پیشین زنان غار نشین بودن و مردان برای تهیه غذا شکار می‌کردن، توانایی فیزیکی زنان تحت تأثیر تغییرات محیطی و عادات زندگی کم شده، وگرنه هر دو در ابتدا به یک شکل توانمند بودن! فکرش رو بکن، دیوانه کننده است!- عشق مرد و زن نمی‌شناسه، ظرف وجود آدم که خالی از عشق باشه، انگار همیشه گم کرده داره، انگار همیشه یه چیزی کم داره، هیچ جا قرار نمی‌گیره!+ آدم با عشقم قرار نمی‌گیره، به هر چی می‌رسه دلش می‌خواد برسه به مرحله بعد!- اما به عشق نمیشه رسید، میشه باهاش همسفر شد! بعضی آدم‌ها در عشق خوش شانس‌ترن، شبیه گردشگرا هستند که با یه کوله پشتی برای سفر، به راحتی از هر خاک و دلبستگی که دارند دل می‌کنند تا به شوق سرزمین‌های جدید قدم بردارند، عمر عشق برای بعضی آدم‌ها اما کوتاه‌تر هست، این معناش رسیدن نیست! همراهی کوتاه مدت و بلند مدته!+ یعنی می‌خوای بگی در عشق رسیدن نیست؟- در عشق، آدما مثل خطوط موازی‌اند، اگر شانس بیارن و در یک صفحه قرار بگیرند، همسفر میشن و اگر در یک صفحه نباشند هیچ ارتباطی با هم پیدا نمی‌کنند!+ پس خطوط متقاطع چی؟! - در عشق، تقاطعی نمی‌توونه وجود داشته باشه! گذرگاه نیست، بحث ماندگاریه، قرار نیست آدما فقط یه لحظه به تقاطع هم برسند و بعد دور بشن، قرار بر همراهیه و همراه نداشتن می‌توونه شامل زندگی بیولو شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 21:03